فمینوستالژی

Feminostalgy

فمینوستالژی

Feminostalgy

در اشکوب میانی

پنجشنبه, ۱۸ آبان ۱۳۹۶، ۰۱:۳۹ ب.ظ
نوجوان که بودم، پدرم همیشه می‌گفت: «مسیر وسطی رو انتخاب کن، و به روایت مذهبی خودش ـخیرُالامور أوسطهاـ» را تکرار می‌کرد. امّا زود یادش می‌افتاد گوشم را بپیچانَد که «بچّه! میانه‌روی حواسِ جمع می‌خوادا! مثل لب پشت بوم راه رفتنه، از این وَر و اون‌وَرش نیفتی!». بعد عزیزم خودَش از آن وَرِ نصیحت کردن چنان می‌افتاد که همیشه آدم را در یک سمتی نگه می‌داشت. خاطره‌های خوبی نمی‌ساخت از آن کارها. ولی هیچ گاه مِهرش از دلم نمی‌رَود و کم نمی‌شود. من فکر می‌کنم صبر خدا را برآیندِ نیّت‌های بنده‌هایش زیاد کرده، چون خودم هم نمی‌توانم آدم‌های شناس را، فارغ از نیّت‌هایشان مورد قضاوت و حُکم قرار بدهم. دوست داشتن، پای بخشش و صبر و انتظار را وسط می‌کِشَد و زمانِ حُکم صادر کردن را عقب می‌اندازد.
  • زهرا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">