فمینوستالژی

Feminostalgy

فمینوستالژی

Feminostalgy

۲ مطلب در مرداد ۱۳۹۸ ثبت شده است

شاخه‌ام که از دهانِ خودم می‌رویم

می‌پیچم 

به حرف‌های گمشده‌ام

در آویزگاهِ باد

هزار قاصدِ کوچک 

مرا صدا زده‌اند.

  • زهرا

خویشم را با هر شکستن نزدیک‌تر می‌شوم. صبر اگر داشتم در مفصلِ زخم‌های بزرگ، شاد می‌گریستم که بناست منِ دیگری، منِ بیش‌تری از پسِ هر زلزله پیدا شود، که دوست‌ترش بتوانم داشت.

با این همه، شیرین‌تر از سُکرِ نقاهت نیست، پس از تحمّلِ صعب‌ترین دردها.

خدا یاری‌ام کنَد از دردهای پسین، سربلندتر، محکم‌تر، جان به در ببرم.

  • زهرا