فمینوستالژی

Feminostalgy

فمینوستالژی

Feminostalgy

نایتینگلی که تَن می‌کنم

شنبه, ۱۳ آبان ۱۳۹۶، ۱۱:۵۲ ق.ظ

نمی‌دانم برای دنیا چه اتّفاقی می‌افتد، واقعاً بعضی‌ها شبیه ویروس‌اند. در این بازه که کار اجزای جهان گذشته از میرایی، شکلی شده‌اند که وابستگی داشتن آسیب‌پذیرت می‌کند؛ همیشه چیزی برای به چپاول رفتن داری. خیلی چیزها عجیب و خالی شده‌اند و برای معنا نگه داشتن روی خط کوتاهِ بودنت، باید زحمت بکشی، باید دنبالش بگردی و برایش هزینه کنی. شادی مفهومِ غریبه‌ایست شاید این میان ولی ترکیده و تمام نبودن هنر است. من راهِ «نایتینگِل» شدن را برگزیده‌ام به جای آن‌که در این مکّاره بازارِ جنگ و قتلِ معنا، تفنگ دست بگیرم. جدّی گرفته نشدن در این راه، دقیقاً همان چیزی‌ست که برای پایداری نیاز دارم. اینجا همیشه گفته‌ام «من» امّا با شرمساری. از این به بعد سربلند می‌گویم از «من»، برای اینکه هسته‌ی جهانم هستم و باید به خویش‌آگاهی برسم تا بشود که نایتینگلِ خوبی بشوم. می‌دانم این وسط، نایتینگِل بودن، چیزی در مایه‌های «دُن‌کیشوت» بودن است، ایرادی نمی‌بینم تا زمانی که به «باکسترِ» جورج اورول شبیه نباشم. نمی‌گذارم چیزی غیر از آنچه که می‌خواهم تنم کنند.

  • زهرا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">