فمینوستالژی

Feminostalgy

فمینوستالژی

Feminostalgy

سیلوی سلام

پنجشنبه, ۲۷ آبان ۱۳۹۵، ۰۲:۰۵ ق.ظ

من، موسیقی امید هستم. لحنِ عجیبْ شیرینِ همیشه ندانستنم. با این که گاهی نُت هایم دچار گسیختگی می شوند از هم، هنوز خویشم را خوب می شنوم، جوری که به شیدایی، سلام باشد.

«...که قرارش نیست

و فاصله تجربه ای بیهوده است...»*

جایی که «جهان، از هر سلامی خالیست»*

نفس می کشم، که سلام کنم همیشه اما همیشه منتظر نباشم. سلام را از دست های قلب باید پاشید و گذشت و به معرفت باران سپردش. قلبم لبریز از صداست، موسیقی اش نگهدارم است، قلبم سیلوی سلام است، بذرهایی که مشتاق و صبورند، سبزانگشتیِ من، بهار اینجاست.


* از شعر شاملو

  • زهرا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">