فمینوستالژی

Feminostalgy

فمینوستالژی

Feminostalgy

بوی باران

يكشنبه, ۱۶ آبان ۱۳۹۵، ۰۴:۳۳ ب.ظ
امروز خوشحال‌تَرَم؛
یک عالمه کار مفید کردم. زبان خواندم و یادداشت علمی نسبتاً بلندی به زبان انگلیسی نوشتم. مقدمات دو پژوهش کلاسی را انجام دادم. با یک نشریه تخصصی مکاتبه کردم و درخواست همکاری فرستادم و برای آغاز به سومین همکاری خود با مستندسازِ همشهری‌ام، منابع پژوهش جمع‌آوری کردم.
کار، سنگ صبور بهتری‌ست. همین‌طور که داری غُر می‌زنی و می‌شنَوَد، گلایه‌هایت را با گزینه‌های مفیدتری جایگزین می‌کند، به خودت می‌آیی می‌بینی که حالت خیلی بهتر است. از آن طرف فرصتی شد که پنجره را باز کنم و باران را بشنوم و نفس بکشم. همه چیز خوب‌تر بود امروز.خدایا سپاس.
این هم پشت خانه، باغچه‌ی قدیمیِ کوچکی دارد، با درخت‌های چنار و گردو که حالا لباس پاییز پوشیده‌اند.

  • زهرا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">