فمینوستالژی

Feminostalgy

فمینوستالژی

Feminostalgy

ریتم خودت را پیدا کن و عزیز شو

دوشنبه, ۷ تیر ۱۳۹۵، ۰۱:۳۸ ق.ظ

یک چیزی بگویم و بروم و پرچانگی امشب را ببخشید. امشب گفتنش برای من مهم است اگر قدر و قیمت این شب‌ها از نگاه شما هم اهمیت داشته باشد. 

یک روز (که البته اینجا فقط یک تعبیر انتزاعی برای زمان است و در واقع یک بازه‌ی زمانی بوده است)، زمانی که با پوزخندی تلخ منتظر معجزه‌ای در زندگی‌ام بودم، خوشبختی سراغم را گرفت و جانم این را درک کرد که تمام زندگی من، ریتم ملایم اعجاز بوده است. حال خوب وقتی تثبیت شد که حواسم را به این ریتم دادم. 

بین ارضا شدن و اقناع شدن و اغنا شدن فرق است. شاید در نگاه به شدت مادی‌گرازده(!)ی امروزی، وقتی با کسی مواجه شوی که در اوج نیازمندی،‌ به راحتی بر نداشته‌هایش صبور است  تحمل آن را دارد،‌ بگویند طرف یا نقص و عیبی دارد و طبیعی نیست، یا اهل ریاضت کشیدن است(قصه‌ی گربه‌هه که دستش به گوشت نمی‌رسه). از این دریچه به جهان نگاه کنی، آرامش یا در این است که به هرچه دلت خواست برسی، یا از هرچه دلخواه تو که به آن طیبعتاً احساس نیاز می‌کنی، تمرین ِ چشم‌پوشی کنی؛ یا ارضا بشوی یا اقناع.

ولی من می‌گویم اگر به آن ریتم ملایم معجزه حواست جمع شود،‌ به جایی می‌رسی که از نداشته‌هایت بی‌نیاز شوی. داشتن و نداشتن، نمی‌شود طبیعت تو،‌ «پذیرفتن» و «نپذیرفتن» را درک می‌کنی. آنقدر بزرگت می‌کند که به تو پیشکش می‌کند بی آنکه خواسته باشی. تو با نیروی برتر هستی هم‌مَسیر میشوی؛ عزیز می‌شوی.

  • زهرا

نظرات  (۱)

tardidi nist
engar in hameh un chizie ke bayad dark konim
پاسخ:
همینطوره.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">