فمینوستالژی

Feminostalgy

فمینوستالژی

Feminostalgy

بزرگتری کن برای خودت

دوشنبه, ۳۰ فروردين ۱۳۹۵، ۱۲:۵۷ ق.ظ

که از در و دیوار، خبرهای بد می رسد.

پس چقدر کار سخت تری است که حال خوبی داشته باشی و منتشرش کنی... چقدر سخت است امشب که خبر کشته شدن یک دختربچه ی بیگناه را می شنوی و امشب که خبر خودکشی دختر خیلی جوان دیگری، زبان و دست هایت را از شرح و مرور جزئیات نگه داری، و به خیلی های دیگری که هنوز هستند فکر کنی.

ولی آنها که هر ثانیه می روند، جان هستند، به اندازه ی مکثی، از شبانه روز ما سهم دارند که به چرایی ِ آنها فکر کنیم.

خبر اول را در شبکه های مجازی دیدم، خبر دومی را پرستو گفت و تنم را به خاطر خودش لرزاند چون او و خواهر و برادرش موقعیت مشابهی دارند. یک ماه هست دارم به صورت مجازی داشته هایم از طراحی اندام و لباس را یادش می دهم. آنها آشناهای قدیمی هستند، که الان پدر و مادرشان جدا شده اند،‌ پدر ازدواج مجدد داشته و اصلاً از آن جنس والدینی هم نبوده اند که دست کم به حریم آرامش فرزندانشان احترام بگذارند. تمام این چندسال جدایی شان در کشمکش های عجیب و پیچیده، این سه تا بچه را با خودشان تلف کرده اند. پرستو خیلی مستعد است، یک رشته ی هنری خوانده در دانشگاه ولی بیکار است.

یک ماه پیش گفت می خواهد برود کلاس خیاطی و طراحی لباس، برای خیاطی پول جمع می کند ولی برای طراحی لباس من قول دادم کمکش می کنم. کلی به نشاط آمد و من هم با همه ی مشغله ها، با اشتیاق کمکش می کنم و انصافاً هم راضی هستم از کار و تمرین هایش... ولی امشب حرفهایی زد که مرددم کرد...

آنها حالا با مادرشان زندگی می کنند، گفت می خواهد خیاطی یاد بگیرد که مستقل بشود. گفت می خواهد از مادرش هم جدا بشود، خیییلی جوان است و روحیه اش خیلی آسیب پذیر... واقعاً نمی دانم با این حال، اینکه کمکش کنم مستقل بشود به چه سمتی هُلش داده ام واقعاً... فقط توانستم از او بخواهم که برای خودش بزرگتری کند، من فقط این را بلدم و تنها نصیحتم به خودم این بوده که هرجا به تصمیم های دشوار رسیدم، برای خودم بزرگتری کنم و احساس را از اولویت خارج کنم. 

بعضی ها من و دختران شبیه مرا به ربات گونه بودن تشبیه می کنند، من فکر می کنم هرکسی به تصمیم های جدی و عاقلانه ی شما برای زندگی تان از این زاویه نگاه می کند، بیشتر از آنکه دلسوز یا منتقد باشد، خودخواه و شاید تنگ نظر است. سیاه نمی بینم، آدم های مثبت و درست کم نیستند که راه های عاقلانه و منطقی پیش پای شما می گذارند، ولی بیشتر اطرافیان شما، دلشان برای آسیب پذیری ِ شما نسوخته، چون متأسفانه، خواهی نخواهی به زندگی امروز ما بیشتر از آنکه قانون عشق و روح مسلط باشد، قانون بقای ماده و انرژی حکم می کند! 


  • زهرا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">