فمینوستالژی

Feminostalgy

فمینوستالژی

Feminostalgy

تصمیم کوچک انقلابی

جمعه, ۳۰ بهمن ۱۳۹۴، ۰۶:۲۲ ق.ظ

من سحرخیز ِ خوبی نیستم. صبح ِ زود من که نخواهد بخش ارگانیک(!) و در واقع شیمی ِ زیستی مرا به هم بریزد، حدود ساعت 9 صبح است. راستش بحث عادت هم نیست، تمام دوران تحصیلم و بعد از آن ایام دانشگاه را، به خصوص دو سال آخر که باید هفته ای چهار-پنج روز ساعت چهار صبح بیدار می شدم و تا ساعت 8 شب مطلقاً یا در وضعیت نشسته بودم یا ایستاده، فرصت داشتم که به سحرخیزی عادت کنم. حالا چه حکمتی هست که سحرخیزی آن هم از آن نوع که مجبور باشم دیگر مدام وضعیت نشسته یا ایستاده ی اجباری داشته باشم، اینقدر برای من سخت بشود، نمی دانم. قطعاً این هم از خوش اقبالی های من هست که با توجه به این موضوع، کارمند نشده ام.

اما مسئله این است که وقتی مجبور نباشم از خانه بروم بیرون، ساعت 9 ممکن است به 10 هم برسد، یا دیرتر حتی. این روزها هم دوباره کارها و وظایف من کاملاً خانگی شده اند، حتی وظایف مطالعاتی ام، و اتفاقاً همین روزها که من خیلی کار دارم و نیاز به اینکه از فرصت هایم استفاده ی مفیدتری داشته باشم.

القصه اینکه به فکرم رسیده از امروز که در چنین ساعاتی حتی اگر شده به حالت درازکش(!) بیدار باشم و کار کنم، بلکه یک جور ِ نرمی اوضاع جسمانی ام هم با سحرخیزی آشتی کنند.

اگر اینطور بشود امیدوارم که شاید راندمان روزهایم هم بالاتر برود.

خلاصه که از امروز 30 بهمن 1394، الآن که ساعت 6:19 دقیقه ی صبح است، قرار است بشمارم ببینم چند صبح دیگر می توانم این موقع بیدار بشوم، این جا هم یک حاضری می زنم برای شمارش، بالاخره یک انقلاب، ملزوماتی دارد.

:)

  • زهرا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">