فمینوستالژی

Feminostalgy

فمینوستالژی

Feminostalgy

Ameno

يكشنبه, ۱۸ بهمن ۱۳۹۴، ۱۰:۵۸ ب.ظ

من، آدم ِ «بی خدایی» نیستم. بدون خدا بلد نیستم مراقب خودم باشم. 

چند وقت که به دلایلی دور شدم، همیشه حالتهای عجیب و غریبی داشتم. حالم شاید مثل حسم به کامپیوترم بود وقتی که آنتی ویروسش اکسپایر شده بود. هیچ کجا احساس امنیت نبود، به شکل عجیبی، هر لحظه منتظر اتفاقی بودم، تمام روح و افکارم ویروسی بود. نکبتی که دامنه داشت، مدام می زایید، همانجا توی فکرم(!) و به محض اینکه نزدیک شدم، حسم این بود که وارد محدوده ی امن شده ام. نکبت، عقیم شد. همان وقت هم که در محدوده ی امن نبودم، اتفاق عینی بد و خاصی نمی افتاد، اما خوش نبودم. می دویدم که به جایی نرسم. مرگ ِ همیشه جاری، کیفیت سر به نیست کردن داشت، مدام منتظرش بودم که نباشم فقط و نکبت نباشد. ولی یک چیزی همیشه بوده؛ ارتباط حواس من با نشانه ها.

در آشفته ترین اوضاع، گیرنده ام فعال بوده، مراقب بوده ام که ببینم، و گمان می کنم که دیده ام هرجا که خودم جلوی دید خودم را نگرفته ام. همین حالا وقتی به عقب بر میگردم، درمورد مسیرهای اشتباهی که رفته ام حتی، نشانه بوده، که دیده ام اما اهمیت نداده ام و آسیب دیده ام.

کنارم باش، مراقبم باش، مثل همه ی وقتهایی که بوده ای.

آمین.


  • زهرا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">