فمینوستالژی

Feminostalgy

فمینوستالژی

Feminostalgy

صبح، ظهر، بعد

يكشنبه, ۱۸ بهمن ۱۳۹۴، ۱۲:۰۰ ق.ظ
صبح بعد از کار موزه، رفتم کتاب های کنار گذاشته را دادم به صاحب کافه کنتراست، خیلی خوشحال شد! خیلی را دیدم توی نگاهش و خوشحالی اش به من هم رسید.

بعد رفتم محل کارم، وارد دفتر که شدم اول فکر کردم اشتباهی آمده ام، اتاقی که دوتا میز بود و دوتا صندلی و یک مشت قفسه ی خالی و یک پنجره، تا خرخره توی اسبابهای جورواجور اداری و نیمه اداری فرو رفته بود. دو نفر دیگر آنجا بودند، و  فقط یک قفسه سهم  نشریات و کتابهایی شده بود که از آرشیو گرفته بودیم. رفتم از صفحات مورد نظر کتابهایم حدود یک ساعت عکس گرفتم و منتظر شدم وقت ناهار تمام بشود، مسئول آرشیو بیاید. کتابها را تحویل دادم و نگفته، اتاق را هم. خوشحال شدم که کارمند نیستم. 
وقتی مدت طولانی یک جا می مانی، بدترین اتفاقی که برایت می افتد عادت است. عادت اتفاقاً شدیدترین نوع حس داشتن است. درمورد یک اتاق فسقلی حتی، اگر بخواهی فکر کنی که مال توست یا باید باشد، به هر اینچ جغرافیای کوچکش، یک وجب از احساس و خاطرت گرفتار می شود. بعد روزی که باید بگذاری و بروی، تمام آن وجب ها از تو جا می مانند و ناقص می شوی. به این  نقص، می گویند افسردگی.
من همیشه کارهای پاره وقت و نیم بند را بیشتر دوست داشته ام، کارهایی که زاویه دارت نکنند، کارهایی که معتادت نکنند. شاید یکی از دلایل اینکه به هر موضوعی ناخنکی می زنم، همین است. اسمش را یک جور پدافند غیرعامل شخصی برای روزهای مبادا گذاشته ام. باید از هر چیزی کمی بلد باشم، تا در مواقع تنگ، محتاج و درمانده ی کسی، چیزی، موقعیت یا مکانی نباشم.

عصر با خواهر تنها شدیم. طبق معمول بیشتر وقتها، صحبتمان از حال و هوای روزها، کمانه کرد به سمت روزهای تلخ و شیرین کودکی و اشک و لبخندهای خرکی ِ قاطی پاتی! ما به آدمهایی که توی بچگی به خودشان عادتمان دادند و رفتند، و هر کدام چند وجب از احساس و خاطر ما را بردند، زیاد فکر می کنیم، زیاد. بعد اشکمان در می آید، بغض می کنیم و چند لحظه بعد، یکیمان یک صحنه ی کمدی از وسط تلخ ترین یادها بیرون می کشد و با دماغ های آویزان، غش غش می خندیم. دیوانگی های خواهرانه دیگر...

بعدش هم من گرفتار عقوبت بی برو برگرد پس از گریه می شوم؛ سردرد، از نوع سمجش. 
  • زهرا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">