فمینوستالژی

Feminostalgy

فمینوستالژی

Feminostalgy

سریال من و باران

سه شنبه, ۲۱ دی ۱۳۹۵، ۱۲:۳۴ ق.ظ

باران ناخوانده آمد، بعد از چند روز که یک لکه ابرِ پیزوری هم گذرش به این آسمان خاکستری نیفتاده بود. فردا امتحان داشتیم، لغو شد. برای من بد نشد که دو روزی هست ناخوش احوالم، تب و سردرد... تنم این پاییز و زمستان، اندازه ی چندسال شوک و درد و تب و ناخوشی تحمل کرده، به طور کلی درد می کنم دوباره... اما همچین که صدای باران آمد، پاهایم دویدند سمت بالکن.

باید با باران حرف می زدم...


  • زهرا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">