فمینوستالژی

Feminostalgy

فمینوستالژی

Feminostalgy

۲۵ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۶ ثبت شده است

کنارِ دلی سیر باران خوردنش، دیواریست پنهان و کشیده تا هر کجا که می رود، پشتش تویی، عابر این امتداد نامرئی.

عهد کرده که دوستت بدارد و به دیدنت امیدوار باشد، هیبتت را بلد نیست، ترجیح می‌دهد از قید تصورت بیرون باشد، ترجیح می دهد تو فقط حضوری باشی، شبیه هرچه خودت اراده کرده ای، حتی به پیر یا جوان بودنت، کودک یا سالخورده بودنت فکر نکرده، به بودنت فقط، و به آمدنت.

اینطوری، بمانیِ مدامی، اینطوری هیچوقت، توی ذوقش نمی خورد از دیدن یا ندیدنت. اینطوری کمتر تنها می مانَد.

  • زهرا

به نام خداى بخشاینده مهربان


اى که هرگاه بنده اى از او درخواست کند، دَهَدَش

 و هرگاه چیزى را که نزد او است آرزو کند، 

بدان آرزو رساندش 

و چون بدو رو کند

به مقام قرب و نزدیکى خویشش ببرد 

و چون به آشکارى گناه کند 

پرده بر گناهش کشد 

و آن را بپوشاند 

و چون بر او توکل کند، کفایتش کند 

و بسش باشد 

خدایا 

کیست که بر درگاه تو بار اندازد 

و میهمان نوازیت خواهد

و تو پذیرائی اش نکنى 

و کیست که مَرکَبِ نیاز خود به دربارت خواباند 

و امید بخششت داشته باشد 

و تو احسانش نکنى 

آیا خوبست که من ناامید از درگاهت باز گردم ؟

با اینکه جز تو مولایى را که به احسان نامور باشد، نشناسم،

چگونه به جز تو امید داشته باشم 

با اینکه هر چه خیر است، به دست تو است 

و چگونه به جز تو آرزومند باشم 

با اینکه خلقت و فرمان از آن تو است

 آیا براستى امیدم را از تو قطع کنم؟ 

با اینکه تو

از فضل خویش به من عطا کردى، چیزى را که من درخواست نکرده بودم،

 یا مرا بمانند خودم نیازمند سازى با اینکه من به رشته توچنگ زدم؟

 اى که به رحمتش سعادتمند گردند قاصدان او 

و دچار بدبختى و عذاب و کیفرش نشوند آمرزش خواهانش 

چگونه فراموشت کنم با اینکه تو همیشه به یاد منى 

و چگونه از یاد تو بیرون روم 

با اینکه تو همیشه مراقب من هستى 

خدایا

من به ذیل کرمت دست انداختم 

و براى دریافت عطاهایت دامن آرزویم را گسترده ام 

پس مرا بوسیله یگانگیِ خالص خود خالص گردان 

و از زمره بندگان برگزیده ات قرارم ده 

اى که هر گریخته اى به او پناه برَد 

و هر جوینده اى به او امید دارد 

اى بهترین مایه امید 

و اى بزرگوارترین خوانده شده 

و اى کسى که خواهنده اش را 

دست خالى باز نگرداند 

و آرزومندش را نومید نسازد 

اى که درگاه او به روى خوانندگانش باز 

و پرده اش براى امیدوار به او بالا زده است 

از تو خواهم به بزرگواریت 

که بر من بخشى از عطاى خویش 

به حدى که دیده ام بدان روشن گردد 

و از امیدت 

بدان مقدار که خاطرم اطمینان یابد 

و از یقین 

بدان اندازه که پیش آمدهاى ناگوار دنیا بر من آسان گردد 

و بوسیله آن پرده هاى سیاه کوردلى از دیده دل دور شود

به رحمتت اى مهربانترین مهربانان.


(از صحیفه سجادیه)

  • زهرا

آنچه خدا بخواهد خواهد شد 

گرچه مردمان خوش ندارند، 

پروردگار از یارى پروردگان،

 آفریدگار از کمک آفریده ها، 

روزی دهنده از لطف روزی خواران، 

خداى یکتا، پروردگار جهانیان 

کفایتم می کند، 

مرا بس است آن که به حقیقت مرا بس است، 

مرا بس است آن که همواره مرا بس است، 

مرا بس است آن که همواره از آنگاه که بوده ام مرا بس بوده است،

 مرا بس است خدایى که معبودى جز او نیست، 

بر او توکل نمودم، 

و اوست پروردگار عرش بزرگ.

  • زهرا

صبح دیروز، با هق هق بیدار شدم. توی خواب‌ها، دوجور گریه ام به بیداری می رسد؛ وقتی صدایم شنیده نشود و وقتی دلتنگ باشم، نمی دانم چرا دلتنگیِ توی خواب، این قدر عمیق و بی انتهاست، تهِ گریه هم آخرش را پیدا نمی کند... بیدار شدم، اشکهایم داغ داغ سرازیر...  گریه این روزها مرا سبک نمی کند... از سنگینی به سنگینی می بَرَدَم. لالم می کند، کُندم می کند. 

خدای مراقب...

  • زهرا

صَدْ جانِ شیرینْ دادِه اَمْ

تا اینْ بَلا، بِخْریده اَمْ/.


سلام، اردی‎بهشت...

  • زهرا