چیاَم
پنجشنبه, ۵ بهمن ۱۳۹۶، ۰۲:۳۲ ب.ظ
قویترین دلنازک دنیااَم؛
یک تکّه چوبِ صنوبرم، روی موج رودخانه.
نه!
یک تارِ بند به موییاَم. زخمه میخورَم، نمیگُسَلَم، نمیمیرم. صدایَم شبیه زار زار است ولی سلامتَم هنوز؛ خوب و استوار و پیشرو...
یک مسافرِ کُند و زنجیر به پایَم. ذاتِ مسافری دارم، پایِ در گِلی...
دَه روزهی عمر، این همه افسانه... ندارد؟!
- ۹۶/۱۱/۰۵
- ۱۸۲ نمایش