حالِ و قال
پنجشنبه, ۲۵ آبان ۱۳۹۶، ۱۱:۰۲ ب.ظ
دلت تهرون، چشات شیراز، لبت ساوه، هوات بندر
بَمام هرشب، تنم تبریز، سَرَم ساری، چشام قمصر
دلم دلتنگ تنگستان، رو دوشم درد خوزستان
غرورم ایل قشقایی، توو رگهام خون کردستان
توو خونَهم جنگ تحمیلی، تُو خونَهت ملک اجدادی
خرابم مثل خرمشهر، ولی تو خرّمآبادی
تموم کودکی هامُ، بهم دنیا بدهکاره
تو با لالایی خوابت برد، منم با موج خمپاره
دیگه خستهم از این شهرُ، از این دنیای وا مونده
میخوام برگردم اونجایی، که انگشتام جا مونده
دلم بعد از تو با هرچی که تَرکش داشت جنگیده
دیگه بعد از تو به هرکی که دَرکش کرد خندیده
روو دستم داغ سوسنگرد، تو قلبم عشق خونینشهر
خیالم رکس آبادان، اسیرم باز تو این شهر
موهات قشلاق دستامه، برام بُنبسته هر کوچه
مثِ تالار آیینه، به هر سمتی برم پوچه
...
سرودهی پدرام پاریزی
- ۹۶/۰۸/۲۵
- ۱۶۹ نمایش