کمی روزنامه نگارانه...
از سفر برگشتهام و بلافاصله، از طرف دوستانم در هفته نامه، که به سبب تغییر مدیریت، دستخوش تغییرات نسبتاً مثبتی شده است، دعوت به همکاری شدهام، با این وعده که کمک حالم خواهند بود تا در طول ترم از درس و زندگی رانده و مانده نشوم، باز فاز نوشتنم شیفت شده به لحن کمی تا قسمتی روزنامهنگارانه، حتی اگر برای نشریه نباشد.
...
(به یاد مریم میرزاخانی شاید...)
در زندگی احمد شاملو، که شاعری بزرگ و نقطهی عطفی مهم در جریان ادبی ایران محسوب میشود و از این حیث، میتوان گفت که جایگاهی غیرقابل تصرّف دارد، دو زنِ جالب توجه هستند؛ حکایت عشق او و آیدای سرکیسیان، الگوی خاصی در عاشقی، برای بسیاری از مردان موج روشنفکری ایران تعریف کرد. من این را حتّی در همنسلهای شاعرمسلک خودم دیدم و شنیدم که توصیفهای شاملو از آیدا در اشعار عاشقانه را، نمادهایی از گمشدههای خود در عاشقی میانگاشتند. آیدایی که با هر فراز و نشیب و با هر چالش بیرونی و درونی که بود یا نبود، به سبک و سیاق قصهها به مردی فرهیخته، امّا نسبتاً باخته و درمانده پیوست، با بوی کاغذ و کتاب زندگی کرد، معشوق دلخواه بود و سنگ عاشقی را تمام گذاشت، حتی پس از مرگ همسرش.
امّا فارغ از چند و چونِ زندگی شاملو و طوسی حائری که قبل از آیدا چهار سال با او زندگی کرده بود، برایم کمرنگ ماندن آنچنان زنی در تاریخ فرهنگ معاصر، جالب شده است؛ کسی که حتی تا مقام معاونت وزیر فرهنگ ارتقاء پیدا کرده و نامش از حیث حضور در زمرهی زنانی که پیشگام عصر تحول در جایگاه اجتماعی زنان ایران بودند، کنار نامهایی همچون پروین دولتآبادی، مریم فرمانفرما(فیروز)، مهرانگیز منوچهریان(نخستین سناتور زن ایران)، زهرا کیا(پژوهشگر، نویسنده و مترجم و همسر دکتر پرویز ناتل خانلری) و شمسالملوک مصاحب (از نخستین زنان سناتور ایران و شاعر و نویسنده) قرار میگیرد. پیشنهاد میکنم درمورد این بانوان گرانقدر سرزمینمان بیشتر بخوانیم و بدانیم، کسانی که میتوان با ضریب اطمینان بالا، حضور روزافزون زنان نسلهای بعد در عرصهی تحصیل علم و ادب و جایگاههای مهم اجتماعی را مدیون فعالیت و دغدغهمندی آنها دانست.
تصادف عجیبی بود که اول مهر، این کتاب را ورق بزنم و توجهم با دیدن نام طوسی حائری در بخش مهم و حساسی از تاریخ، به این نکته جلب شود که هنوز شاید تا یک جامعهی آرمانی، علیرغم همهی پیشرفتهای حاصل شده، فاصله هست. گویا هنوز تعیین کیفیتِ حتّی نامِ یک زن خاص در تاریخ، میتواند که به نسبتش با یک مرد خاص بستگی پیدا کند و تحتالشعاع قرار بگیرد، و هنوز در جامعهای هستیم که در مورد مقولهای به نام «زن»، همچنان دچار بلاتکلیفیهاییست که بین مذهب و مدرنیته و شاید هم بین باید و نبایدهای جهانی که کژ دار و مریز مردسالار است، دست و پا میزند. من فمینسیت نیستم، مردهای قابل احترام زیادی در زندگیام میشناسم و به خوبیشان باور دارم، ولی همچنان نگران بلاتکلیفی زنانی هستم که بین زوایای عاطفه، احترام، سنّت، مذهب، جامعه، آرمان و استقلال، بهدنبال یک نقطهی توازن فرسوده میشوند.
- ۹۶/۰۷/۰۲
- ۱۳۵ نمایش