آگهانه
شنبه, ۱۰ تیر ۱۳۹۶، ۰۲:۳۴ ق.ظ
شکلی ست از آگهی، که مانع آگهی ست. به شهادتِ علمِ شهودی، خویش آگاهی، شاخه کم ندارد. یکی از شاخههایش، راهیست هموار به سمت جهانِ بیرون، صاف و یا در بهترین شکلش، شیب صعودی دارد. یک شاخه اش هم به دره ی خوددرگیری میرسد. وقتی برای شناخت خودت، به کسی برسی که هیچ ابعاد ساده و تحلیل پذیری ندارد، به کسی برسی که قواعدِ آشنای تعامل با درون و بیرونش، با همه فرق داشته باشد و نسخه ی مناسبش را نشود پیدا کرد، با پاهای چرخ دار، توی آن دره افتاده ای. حالتی شبیه خانه های داستان «زن در ریگ روان»، همه چیز شبیه معادله ای گُنگ میشود.
بعضی وقتها توی آن مسیر ِ رو به بالااَم. بعضی وقتها وسط مصیبتِ این یکی(!) اینجا که بیفتی، تمام تلاشها، بی وجهه میشوند. باید بکَّنی(!) دیوارهایش را نمیشود بالا رفت، باید دهلیز بسازی.
- ۹۶/۰۴/۱۰
- ۹۹ نمایش