لبخندِ کبود
يكشنبه, ۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۱۱:۳۴ ق.ظ
شهیدی بودم ای کاش، گلگونه ی لبخندی ابدی. کاش در قاب لبخند، می مُردم، تا خوشبختی جاودانه شود. این ظفر را شاید دیری نپاید و شاید به زخم های بیشمارش آزرده کنند. شاید آرامش، موج باشد و مانا نباشد، باید این لحظه ها را مُرد و به ابد سپرد.
در اعماق قلبم، آتشی روشن است، که گرمم نمی کند، می سوزاندم...
- ۹۶/۰۲/۳۱
- ۱۳۴ نمایش