درنگ
هر روز، به خیلی چیزها فکر می کنیم. تصمیم های زیادی می گیریم. احتمالا، قضاوتِ ناخودآگاهِ درباره ی خویشتنمان، این است که جدی هستیم، تصمیم هایمان جدی هستند، کارهایمان جدی هستند.
ولی شاید اگر خوب ببینیم، جدی نبوده اند آنقدرها، وگرنه سهل انگاری نداشتیم. همه ی ما، خیلی وقتها... ما به کوتاهیِ زندگی، هیچوقت آن طور که هست فکر نمی کنیم، حتی اگر حواسمان باشد. برای همین، زمان دادن هایمان، سهل انگارانه است، صبرهایمان، گاهی منطقی جز کاهلی چه برای تصمیم، چه برای اقدام، ندارند. از دست می دهیم اغلب... در حالِ از دست دادنِ خیلی چیزهاییم، که می توانیم اما نمیخواهیم پشیمانیِ بعدهایش را تصور کنیم. خودمان را به فراموشی می زنیم، و اگر باطن بیداری داشته باشیم، رنجورِ مداومیست...
باید ذهنم را خلوت کنم، کوتاهیِ زندگی را درست و حسابی بشناسم، بعد ببینم کجاهاست که باید تغییر کنند.
- ۹۶/۰۱/۲۰
- ۱۵۱ نمایش