پس از سالها
سه شنبه, ۱۰ اسفند ۱۳۹۵، ۰۷:۰۳ ب.ظ
امروز، قشنگ و به یادماندنی بود، به خاطر راشین و دخترهای نازنینش، بعد از هفده_هجده سال رفیق ِ به جان بسته ات را ببینی، یعنی یک هدیه ی جانانه، خود خود خودش بود، خود خودم بودم، خودمان، دخترهای شانزده هفده ساله ی آن وقت ها، برای یک روز، شیطنت کردیم، خندیدیم و خاطره های جوانی مان را مرور کردیم، چه روزهایی بود، چه روزهایی...
- ۹۵/۱۲/۱۰
- ۱۴۹ نمایش