ای همه
پنجشنبه, ۲۳ دی ۱۳۹۵، ۰۱:۳۹ ق.ظ
کاش یک وقت هایی، بلد بودم ابر باشم، که شُکربارانت کنم. تو چقدر، تا کجا بلدی چیزهای خوب نشان آدم بدهی... تا کجا بلدی شگفت زده کنی و تمامی نداشته باشی؟!
برای رفته ها و نداشته ها، برای هست ها و داشته ها، دوستت دارم. فدای بودنت هر چه آمده ی رفته، فدای بودنت، هرچه که نخواهد آمد. دستْ خالیِ خوشحالی ام، یعنی دلم خالی نیست... تو هستی.
- ۹۵/۱۰/۲۳
- ۱۵۱ نمایش