ای سایه ی امن
سه شنبه, ۲۱ دی ۱۳۹۵، ۰۷:۵۶ ب.ظ
خدای مراقب
با تو می گویم، تا یاد خودم بماند. در تمام لحظات، با خودم عهد کرده ام، شاد و شکرگزار و امیدوار باشم. تمام دنیا، کنارم باشند یا نباشند. با خودم عهد کرده ام که خودم را تاریک و تنها نبینم، حتی اینجا که دورم، تنهایم و گاهی ناملایماتی هست. با خودم عهد کرده ام که قوی، محترم و بادوام بمانم در سختی؛ قوی، محترم و مهربان بمانم، در شادی و آسانی. با خودم عهد کرده ام که آرزومند باشم، آرزو نداشتن، از تو ناامید بودن است، آرزومندم اما سعی می کنم اینجا هم قوی باشم. چون من بسیار ضعیف و شکننده ام، صبور نیستم و طاقت صبر تو را و طاقت اعتماد کردن به تو را ندارم، یا خیلی کم دارم... همیشه در مبارزه ام، تا آرزومندِ پرتوانی باشم. رویینه تن باشم، شادی ام را به شرط نفروشم و اعتماد به تو را تمرین کنم.
به امیدت
- ۹۵/۱۰/۲۱
- ۲۴۷ نمایش
نوشتتون خیلی عالی بود، مدت هاس که که خودمو تاریک کردم و حس تنهایی کلِ وجودمو گرفته، دیشب کلی گریه کردم، همون دیشب بود که اینجا رو باز کردم، واسه یه وبلاگی نظر گذاشته بودین، اما متنتونو نخونده بودم، امروز صبح که خوندم با نوشتتون کلی اشک ریختم. منم باید مثل شما فکر کنم، به خدا اعتماد کامل داشته باشم، آرزوهامو زنده کنم، بتونم شاد بشم و شاد بمونم.
ممنونم به خاطر مطلب پر انرژی و خوبتون، حال منو خیلی بهتر کرد.