بوی باران
يكشنبه, ۱۶ آبان ۱۳۹۵، ۰۴:۳۳ ب.ظ
امروز خوشحالتَرَم؛
یک عالمه کار مفید کردم. زبان خواندم و یادداشت علمی نسبتاً بلندی به زبان انگلیسی نوشتم. مقدمات دو پژوهش کلاسی را انجام دادم. با یک نشریه تخصصی مکاتبه کردم و درخواست همکاری فرستادم و برای آغاز به سومین همکاری خود با مستندسازِ همشهریام، منابع پژوهش جمعآوری کردم.
کار، سنگ صبور بهتریست. همینطور که داری غُر میزنی و میشنَوَد، گلایههایت را با گزینههای مفیدتری جایگزین میکند، به خودت میآیی میبینی که حالت خیلی بهتر است. از آن طرف فرصتی شد که پنجره را باز کنم و باران را بشنوم و نفس بکشم. همه چیز خوبتر بود امروز.خدایا سپاس.
این هم پشت خانه، باغچهی قدیمیِ کوچکی دارد، با درختهای چنار و گردو که حالا لباس پاییز پوشیدهاند.
- ۹۵/۰۸/۱۶
- ۱۵۸ نمایش