چالش انفرادی
تصمیم گرفتم، سخت هم بود. به خودم گفتم راهِ کُند کردنشان، شمردن است. شاید همه را نشود اما ریشه ای ترین آنها را تلاش می کنم، با خودم قرار گذاشته ام، به ایرادهای رو به فزونی ام نظم بدهم، اول باید پیدایشان کنم، به اصطلاح، چک لیست بسازم، مراحل بعدی در درون من خواهند بود. تو، منی اینجا:
تو بیش از آنکه لازم است می ترسی؛ بدترین اشکالش این است که ممکن است حق را تنها بگذاری.
تو در بزنگاه های مهمی، اول به تصمیمت عمل کرده ای، بعد به قضاوتش نشسته ای، خوب نیست چون فرصت های زیادی از دست می روند.
تو از دیگران در مورد دانستن عیوب خودت انتظار صداقت داری، اما انگار نیت اصیلی پشت انتظارت نیست، چرا که شنیدن آنها می رنجاندت، انگار که بیشتر خواسته باشی بی زحمت ذهن خوانی کنی و مچ بگیری. اینطوری، فاصله ها جبران ناپذیر می شوند.
...
چه چالش طاقت فرسایی، همین سه تا عیب بزرگ آنقدر دلمشغولم کرد که ذهنم برای بارگذاری بقیه، یاری نمی کند. اگر بتوانم این چالش را ادامه خواهم داد، فعلا باید به این سه تا فکر کنم...
- ۹۵/۰۷/۰۱
- ۸۹ نمایش