قبل از اینکه من برسم، چندتا قمری و بلبل هم داشت این قاب. دلم نمیخواست زا به راهشان کنم. رفتند اما نه خیلی دور...
این همه شعر ِ آویخته، کمبود ِ هیچ چیز، از شعر بودنشان کم نمیکند. روح ِ این همه لبریزم را شُکر خدایا، توش و توان تنم را نیز برگردان و طاقتم را زیاد... که هنوز کارها دارم.