مدیریت ِ مدیریت!
آدم های باهوش، بر رفتارشان مسلط هستند. کمتر کارشان با دیگران به درگیریها و دردسرهای ارتباطی کشیده می شود. چون خیلی نرم و مدبرانه می دانند چطور رفتار دیگران در برابر خودشان را مدیریت کنند. هوش آنها، رفتار، احساس و هیجانات دیگرانِ البته باهوش را مدرّج می کند. مثل پیمانه هر بخش از عواطف و کنش-واکنش های دیگران را محدود می کند به میزان مورد نیاز خودش.
ولی هوش هم درجاتی دارد، هوش هیجانی در واقع؛ هوش پیشرفته تر، می تواند سیگنالهای یک ذهن هوشمند دیگر را تشخیص بدهد و نکته ی مهم تر را بفهمد. این که قبل از کنترل دیگران، رفتار مدیریتی خودش را مدیریت کند!
این است که کم و کیف مدیریت عواطف دیگران در ارتباط، شایسته نیست که در همه ی زمانها، یک نواخت باشد. هوش برتر، مدیریت رفتار و مدیریت زمان را ادغام می کند، بخشی کافی برای شناسایی جنس سیگنالهای دریافتی از افراد مختلف قائل می شود و بعد از آن می تواند متوجه شود که دوز عملکردهای مدیریتی اش را برای بعضی ها باید به حداقل یا حداکثر رساند. وگرنه رفتار مدیریتی ِ غیرمدیریت شده گاهی می تواند نتیجه معکوس بدهد و باعث برخوردگی و ایجاد رنجش و فاصله های غیرضروری بشود.
- ۹۵/۰۱/۰۷
- ۱۲۵ نمایش