منِ زیبا
نگاهِ تو زیبایم کرده است. در جهان، آن که برای اوّلین بار، از بیرون به درون ریشه میدواند، برگ میزاید و گل به اطراف میفرستد انگار که من باشم، منم.
شک ندارم به تو.
- ۰ نظر
- ۲۱ آبان ۹۷ ، ۰۲:۴۱
- ۱۶۰ نمایش
نگاهِ تو زیبایم کرده است. در جهان، آن که برای اوّلین بار، از بیرون به درون ریشه میدواند، برگ میزاید و گل به اطراف میفرستد انگار که من باشم، منم.
شک ندارم به تو.
قلبم کمی مریض شده، ولی حالم خوب است. رفتن از شهری که در آن بزرگ شدهام، خیلی جدّی دارد اتّفاق میافتد. باران امسال زودتر باریدن گرفته تا خواستنیترین قابِ شهرم را به آخرین تصویرهایم برچسب کند. به خاکِ کودکیام قول دادهام، که اگر برگشتنی باشد، شاد و لبریز از خوشخبری باشد. قول دادهام خستگیها و دلتنگیهایم را به باد بسپارم و پُر از نشانههای خوب باشم، در وعدههای دیدارهای زود.
به راهِ بادیه رفتنم، خطا در خطای خوشحال. اینکه هی غلط بنویسم، او هی لوسم کند، ببخشدم، یادم بدهد، عادتِ شیرینم شده است. اینکه خطاهایم توجّهش را جلب کند، و فکر کند باید بیشتر هوایم را داشت. مورچهی شکردانم من، شاد و مورموران و غلتزنان در بهشتِ نگاهش. خوش به من، خوشا به من.