فمینوستالژی

Feminostalgy

فمینوستالژی

Feminostalgy

شادی و شادی

دوشنبه, ۹ اسفند ۱۳۹۵، ۰۱:۳۵ ق.ظ

بعضی ها می روند به سمت لذت زندگی، لذتی از بیشتر تجربه کردنِ مواهب شیرینش، تلاش می کنند برای رهاتر بودن از قیدهایی، برای دیدن منظره های بهتر، برای کمک کردن به خودشان، تا مجاب شوند که در اختیار گرفتن خویش، خلاف طبع بودن، منافی شادی است و بندِ افسردگی.

شاید درست باشد، اما شادیِ عمیق، شادیِ تنهایی نیست، حتی اگر آدمِ تنهایی باشی، طبعِ تنهاپسندی داشته باشی. شادیِ عمیقی که طعمِ خوبش تمام نشود، همیشه به درصدی از رنج آمیخته است. چون شادیِ جمعی، بسته به زورِ آحادش است، صد شدنش بعید است. تک تک ِ سلولهای آن تنِ یکپارچه، برای قدم های برداشته، شادی می کنند اما همه با هم، هنوز هزار گامِ برنداشته هم دارند که پنهان نیست. شادیِ جمعی، شادی ِچشم بندی نیست، شادیِ چشمْ باز است.

چشم های شادی مان باز، دست هایمان، حتی در تنهاترین گوشه های زندگی، در دستهای هم باشد و آمین.


  • زهرا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">