فمینوستالژی

Feminostalgy

فمینوستالژی

Feminostalgy

من

پنجشنبه, ۵ اسفند ۱۳۹۵، ۰۱:۳۴ ب.ظ

به خودم نگاه می کنم و می بینم که از پنج سال پیش تا به حال، چقدر هم زندگی ام و هم خودم تغییر کرده ایم. هیچ بازه ای از زندگی ام، تا این حد شلوغ، پر نوسان و متفاوت نبوده است تا بتواند چیزهایی از من را بگرداند. 

منِ امروزم را نسبت به منِ آن وقت هایم، می توانم بیشتر دوست بدارم. خیلی چیزها بلد شده است، مهمتر از همه، دوام آوردن و ادامه دادن را، و در هر شرایطی انگیزه ساختن را. نسبت به خیلی موارد، قدرشناس تر شده است، در نوعی از تصمیم گیری ها، قدرتمندتر و واقع بین تر، شناختش از آدم ها، نیت ها و رفتارهایشان خیلی بیشتر و روش های مردم داری اش پخته تر... کمتر و خیلی کمتر، باعث پشیمانی خودش می شود. این همه را مدیون خدایی ست که فرصتش داده تا تجربه کند، و چیزی توی سرش، برای دریافتن آن تجربه ها گذاشته.

این همه، معنایش بی عیب بودن نیست، همه چیز نسبی است. هنوز از متضاد موارد بالا، حتما چیزهایی درونش باقیست که باید بلد باشد درصدشان را کمتر کند. خصلتهای نامطلوبی دارد هنوز، که عاجزش می کنند و دارد به ترک کردنشان فکر می کند، حسودی، بخل، گاهی زیاد حرف زدن، زود عصبی شدن و احساساتی بودن به معنای منفی اش، «نه» ی به جا گفتن، کم بلد است و گاهی در خیالپردازی زیاده روی می کند. و خیلی چیزها، خیلی...

کارستانی ست برای خود، اما همین که در راه است، رسیده است، همین که می داند و به فکرشان است، جای دلخوشی ست.

  • زهرا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">