فمینوستالژی

Feminostalgy

فمینوستالژی

Feminostalgy

شطحیات پسا مدرن

يكشنبه, ۱ اسفند ۱۳۹۵، ۰۲:۲۷ ق.ظ

از تپه ی آهنی، که با یک عالمه درخت دوست بود و خانه ی ما بود، قورباغه ی کوچکش را بالا برد، پیش مجسمه ی گُلی گُلیِ لاک پشت، که یکی کاشته بودش آن بالا، باغبانی شاید. منتظر شد که مرا ببیند و به من بسپاردش، تپه ی آهنیِ تیره رنگ، ایوان های دلبازی داشت و خانه ی ما بود. غورباقه ی خیلی ریز، که مرا به تعجب وا میداشت، که فکر کنم چطور می تواند پرنده ی شیرینِ کسی بشود، زود به من عادت کرد. زود فهمیدم که جثه ی ریزه میزه ی قورباغه ای اش، مانع قابل اعتنایی نیست و او می تواند از هر پرنده ای دوست داشتنی تر بشود. قلبم اجازه داد مالِ من بشود و به دلم بنشیند. لاک پشت ِِ گُلی گُلی را بعد دیدم، که همان شکلی دنبال ما راه افتاده بود. از دورها، صدای جنگ می آمد. سه تایی رفتیم که پشت تپه ی آهنی پناه بگیریم، برف بارید. صدای پایش نزدیک تر میشد، جنگ. هوا تاریک تر میشد ولی افق ها از همه سو، سایه روشن شان را چسبیده بودند. توی دنیا، فقط ما سه تا می دیدیم... من، قورباغه ی پرنده‌ای، لاک پشت گُلی گُلی...

  • زهرا

نظرات  (۲)

  • پیمان محسنی کیاسری
  • املای درستش «قورباغه» نیست؟ :)
    پاسخ:
    هر دوشکلش دیده شده، منم گیج شدم:(
  • پیمان محسنی کیاسری
  • در کتاب «غلط ننویسیم» آقای نجفی آمده که «قورباغه» درسته. در ویکی‌فا هم «قورباغه» هست
    در کل قورباغه کلمه ترکی هست و به صورت «غورباغه» هم نوشته بشه اشکالی نداره (در کتاب غلط ننویسیم آمده)
    ولی «غورباقه» فکر کنم کلاً اشتباه باشه!
    پاسخ:
    مرسی، هرچند میدونم دوباره فراموش خواهم کرد ولی اصلاحش می کنم جوون! :) مادربزرگی رو از اشتباه درآوردی، پیر شی:))
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">